محصولات ارگانیک

عرضه محصولات ارگانیک

محصولات ارگانیک

عرضه محصولات ارگانیک

۲۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در مقاله قبل (طب سنتی -بخش۸- شناخت حالات بلغم ) با سومین مورد از اخلاط چهارگانه آشنا شدیم و راه های تشخیص انواع بلغم شامل طبیعی و غیر طبیعی را یاد گرفتیم. همچنین در مقاله های قبلی با اخلاط صفرا و خون آشنا شدیم و انواع آن ها را بررسی نمودیم. در این مقاله در خصوص آخرین مورد از اخلاط چهارگانه یعنی سودا صحبت خواهد شد و نوع طبیعی آن را بررسی خواهیم کرد. با سالم یاب همراه باشید.

 

سودا دو گونه است: طبیعی و غیر طبیعی.

۱-  سودای طبیعی

سودای طبیعی دردی خون ( رسوب خون) است و بدین سبب غلیظ تر و سنگین تر از ان است و طبع آن به طبع زمین می ماند یعنی سرد و خشک است و رنگ آن سیاه می باشد. مزه آن آمیخته از شیرینی و ترشی بوده و تولید آن در کبد است و چون از کبد بیرون  می آید، پاره ای از آن با خون در رگ ها جهت دو کار جریان پیدا می کند.:

۱- بعضی از اندام ها که دارای اعتدال هستند تغذیه آن ها از خونی می باشد که از سودایی که با وی آمیخته است بهره تمام برده باشد.

۲- خون به او قوی گردد تا هرگاه به اندام ها رسد و کار تغذیه را انجام دهد، نهاد اندام ها بر جای بماند.

هستی زمین در هر جسمی بهر آن است تا جسم پایدار بماند و بر آن نهاد که هست قرار گیرد  و سودا طبع زمین دارد یعنی سرد و خشک است.

منفعت سودا در این است که خون به آن قوی گردد تا از آن غذایی پدید آید که اندام ها را استوار سازد و بهره دیگر آن است که مربوط به کار سودا در خزینه آن است.  هم چنان که صفرا دارای جایگاهی به نام زهره یا کیسه صفرا است، سودا نیز خزینه و جایگاهی دارد که آن را سپرز یا طحال می نامند.

  • سید مهدی مصطفوی گرجی
  • ۰
  • ۰

در مقاله قبل (طب سنتی -بخش۷- شناخت حالات خون ) با دومین خلط چهار گانه آشنا شدیم. در این مقاله به بررسی سومین مورد از اخلاط چهارگانه یعنی بلغم خواهیم پرداخت. با سالم یاب همراه باشید.

 

بلغم دو گونه است: طبیعی و غیر طبیعی.

بلغم طبیعی: غذایی خام است که حرارت و قوت معده آن را کاملاً هضم نکرده باشد. این نوع بلغم چون حرارت اصلی و قوت هاضمه یعنی قدرت گوارش قوی تر گردد، هضم می شود. در واقع این بلغم خونی است نا پخته و رنگ آن سفید و غلیظ تر از خون است و هیچ مزه ای ندارد و طبع آن در مقایسه با خون و صفرا سرد است. ضمناً وقتی این بلغم با خون بیامیزد غذای شایسته ای برای اندام هایی می گردد که مزاج آن ها سرد و تر است. معدن بلغم معده است.

هرگاه حرارت معده کمتر و قوت هاضمه سخت ضعیف باشد، بلغم بسیار تولید می شود. به ویژه اگر خوردنی ها سرد و تر بوده و یا فصل زمستان باشد و یا حرکت و تلاش انسان کمتر باشد.

طب سنتی

طب سنتی

بلغم غیر طبیعی چهار گونه است:

۱-  نوعی بلغم سخت و تنک است و آن را مائی می گویند.

۲-  نوعی بلغم غلیظ تر است و آن را مخاطی می گویند.

۳- نوعی بلغم چون آبگینه گداخته است که آن را زجاجی می گویند.

۴- نوعی بلغم که نسبت به دیگر بلغم ها غلیظ تر است که ان را جصی می گویند و آن در مفاصل می ماند و آنچه لطیف تر است از آن خارج گردد و باقی جصی است.  یعنی بلغمی است که در مفاصل رسوب کرده و فوق العاده غلیط شده است.

مزه هر یک از این بلغم ها به سببی با دیگری فرق دارد، اما آنچه که تنک تر باشد آن است که حرارتی اندک در وی موثر واقع شود. به همین دلیل ترش گردد. مانند آب میوه ها یا شیر ترش شده و عرق پیران و کسانی که تری مزاج بر ایشان غلبه کرده و مزاج ایشان گرم نباشد. بدین سبب بوی ترشی می دهد. اگر صفرای سوخته با بلغم بیامیزد آن را شور می کند. اگر بلغم به سبب دیر ماندن غلیظ شود و آن گاه صفرای سوخته با آن بیامیزد مزه آن تلخ می شود و اگر با سودا بیامیزد مزه آن ترش می شود.

  • سید مهدی مصطفوی گرجی
  • ۰
  • ۰

در مقاله قبل (طب سنتی -بخش۶- شناخت حالات صفرا ) با صفرا به عنوان یکی از اخلاط چهارگانه آشنا شدیم. در این مقاله با دومین خلط چهارگانه یعنی خون آشنا خواهیم شد. با سالم یاب همراه باشید.

 

طبع خون گرم و تر است و هر خوردنی که خورده شود، زمانی غذا می شود که به خون تبدیل شود و به اندام های دیگر برسد و اندام ها از آن تغذیه کنند. خون دو گونه است: یکی سرخ و اندکی غلیظ که در جگر و رگ هاست. نوع دوم سرخ و درخشان تر و گرم تر و روان تر از نوع اول باشد. این نوع خون در قلب و رگ هاست. بدین جهت گرم تر است. به عربی این رگ ها را شرایین می گویند و یک رگ را شریان می نامند.

خون طبیعی

غلظت این نوع خون معتدل است و سرخ و شیرین و خوشبو می باشد. چنین خونی در کبد معتدل ایجاد می شود و از غذاهای معتدل به دست می آید.

این نوع خون بیشتر در دوران کودکی و در فصل بهار و بر اثر حرکات معتدل از شادی ها تولید می شود و منفعت این خون در آن است که تن را پرورش می دهد و باعث رشد اندام ها می شود و در زمستان و در سال های پیری تن را گرم نگه می دارد و به حرارت و قوت های طبیعی بدن می افزاید و پوست را روشن و رنگ و روی را سرخی می دهد.

 

طب سنتی

طب سنتی

 

خون غیر طبیعی دو گونه است:

 

۱- مزاج آن بد باشد، چنان که بدون آن که چیزی به آن بیامیزند گرم تر یا سردتر می شود.

۲- خونی که با آن چیزی بیامیزند، مانند صفرا یا فزونی سودا یا فزونی بلغم که با خون آمیخته و آن را تباه می کند.

اگر با صفرا آمیخته شود تلخ و تنک(رقیق) و وشن می شود.

اگر با سودا آمیخته شود ترش و سیاه و غلیظ گردد.

اگر با بلغم آمیخته شود یا مزه شیرینی کمتر می شود و یا هیچ مزه ای ندارد. اگر بر آن بلغم حرارتی غلبه کند، خون آمیخته با آن شور و غلیظ می گردد و نسبت به خون طبیعی کم رنگ تر می شود و اگر حرارت ضعیف تر باشد ترش و تنک(رقیق) می شود.

  • سید مهدی مصطفوی گرجی
  • ۰
  • ۰

در مقاله قبلی (طب سنتی -بخش۵- در شناخت منفعت علم طب- در شناخت مایه های چهار گانه- بخش ۵) با مفهوم اخلاط چهارگانه شامل صفرا، خون، بلغم و سودا در طب سنتی آشنا شدیم، در این مقاله به توضیح دقیقتر در خصوص صفرا خواهیم پرداخت. با سالم یاب همراه باشید.

صفرای موجود در بدن دو گونه است، طبیعی و غیر طبیعی.

۱- صفرای طبیعی: خلطی است گرم تر و سبک تر از خون و رنگ آن زرد است. طبع آن گرم و خشک و مزه آن تلخ است. در کبد تولید می شود و دو ححالت دارد. یکی این که مقداری از صفرا با خون مخلوط شده و به همه اندام ها می رود و حالت دیگر آن که در کیسه ای به نام کیسه صفرا(زهره) ذخیره می شود.

اگر صفرا بیش از حد طبیعی با خون آمیخته شود و در اندام ها روان شود، شخص دچار زردی یا یرقان می گردد و از حالت اعتدال بیرون می رود. این نوع افراد عموماً دهانشان تلخ می باشد. اگر مقدار صفرا در خون زیادتر شود و همین طور ادامه پیدا کند شخص هلاک می شود. به طور عادی مقداری صفرا وارد روده ها می شود و از آن جا دفع می گردد.

۲- صفرای غیر طبیعی: صفرای غیر طبیعی آن است که یا از حد طبیعی بیرون باشد، یعنی کمتر یا بیشتر از حد طبیعی باشد یا گرمی یا خشکی آن از حد بیرون باشد یا با چیز دیگری بیامیزد. یکی از حالات غیر طبیعی صفرا آمیختن با رطوبتی است که در این صورت رنگ آن تغییر کرده و حرارت آن کمتر می شود. زمانی که صفرا هنوز با خون آمیخته است و از آن جدا نشده است، سرخ رنگ است و در این حال غیر طبیعی نیست.

طب سنتی

طب سنتی

صفرای غیر طبیعی به گرمای صفرا طبیعی نیست و حرارت آن کمتر است. هرگاه بلغم غلیظ با وی بیامیزد، هم حرارت او کم می شود و هم غلیظ می گردد، به شکل زرده تخم مرغ. صفرای دیگری در معده های گرم پدید می آید که سبز رنگ است . این نوع صفرای غیر طبیعی زود از معده دفع می شود و آن قدر در معده نمی ماند که عفونت بپذیرد.

اگر این گونه صفرا در معده بسوزد  به رنگ و طبع زنگار می شود که طبیبان زنگاری می گویند و بدترین نوع آن می باشد و کشنده است. اگر نوعی از صفرا بسوزد و غلیظ شود، آن را صفرای سوداوی می گویند و رنگ آن سیاه و تیره و ترش است و مگس گرد او نمی گردد. اگر روی زمین ریخته شود، می جوشد و از هر جا که بگذرد می سوزاند و می خراشد و از صفرای زنگاری بدتر است.

  • سید مهدی مصطفوی گرجی
  • ۰
  • ۰

در مقاله قبل (طب سنتی -بخش۴- در شناخت منفعت علم طب- در شناخت مایه های چهار گانه- بخش ۴) با حالات مزاج های اصلی در طب سنتی آشنا شدیم و آموختیم که اندام های بدن هرکدام در یکی از این حالات قرار دارند. به عنوان مثال مزاج اندامی مانند قلب گرم و خشک است . در این مقاله با اخلاط چهارگانه شامل صفرا، خون، بلغم و سودا آشنا خواهیم شد. با سالم یاب همراه باشید.

 

هرگز دو تن از نظر بلندی و عرض شانه، توانایی و ناتوانی، ضعف و دلاوری، کم اشتهایی و اشتهایی، فربهی و نزاری، خوبی و زشتی، زیرکی و نا زیرکی، آرزوها و عادات و آوازها و رنگ ها با یکدیگر هیچ مشابهتی ندارند زیرا مزاج هر شخصی با دیگری فرق می کند و این از معجزات الهی است. همچنین مردمان هر اقلیمی و هر هوایی را مزاج و اعتدالی دیگر است.

به عنوان مثال افرادی که در هندوستان زندگی می کنند دارای مزاج و اعتدالی هستند که با افرادی که در اروپا زندگی می کنند متفاوت اند. هرگاه مزاج هندی به اروپایی تغییر نماید وی بیمار خواهد شد و بالعکس.

طب سنتی

طب سنتی

اندام ها و اخلاط به ترتیب اولویت

، اندام های تر عبارتند از  نخست بلغم، سپس خون، سپس دماغ(مغز)، فربهی(چربی)، شش(ریه)، جگر(کبد)، طحال، بافت عضله، بافت قلب، سپس بافت کلیه.

در مقایسه، اندام های خشک عبارتند از مو، استخوان، غضروف، رباط، وتر، غشاء، رگ، عضله های حرکت، دل، عصب های حسی.

پس می توانیم چنین نتیجه بگیریم که از جسم انسان، قلب گرم تر است. بلغم سردتر و موی خشک تر می باشد.

خلط چیست و چند نوع است

خلط رطوبتی است که در جسم انسان روان است و جایگاه آن در رگ هاست و این اخلاط از غذا پدید آیند. بعضی از اخلاط نیک می باشند و برخی بد. اخلاط نیک در بدن ایجاد قوت و اخلاط بد بدن را بیمار می کنند. اخلاط چهار گروه اند شامل صفرا، خون، بلغم و سودا.

  • سید مهدی مصطفوی گرجی
  • ۰
  • ۰

در مقاله قبل (طب سنتی -بخش۳- در شناخت منفعت علم طب- در شناخت مایه های چهار گانه- بخش ۳) ارتباط عناصر چهارگانه طبیعت با مزاج های اصلی در طب سنتی را بررسی نمودیم. در این مقاله حالات مزاجهای اصلی را خواهیم شناخت.

 

مزاج هر اندامی در هر بدنی حدی دارد که هر گاه که بدان حد رسد معتدل می شود و اگر از آن حد بیشتر یا کمتر گردد، اعتدال او باطل می شود و این اعتدال اندام ها عنایتی بزرگ از آفریدگار تبارک و تعالی است.

هر جسمی از ارکان اربعه تشکیل شده است و هر عنصری دارای کیفیتی است که حکما آن را صورت یا طبیعت می نامند. کیفیت هر چهار عنصر مخالف یکدیگر و گوهر همه آن ها یکسان است. کیفیت ها اثر کننده و گوهرها اثر پذیرنده اند. هرگاه دو ضد در یکدیگر اثر کنند و یکی غالب شود و دیگری مغلوب، غالب را کاین و مغلوب را فاسد می گویند.

طب سنتی

 

توجه اینکه هرگاه دو چیز در یکدیگر اثر کنند و گوهر هر دو عوض شود آن را استحالت می گویند و اگر در اثر این استحالت قوت هر دو شکسته شود، کیفیت میانه ای پدید می آید که آن را مزاج می گویند.

مزاج اندامی چون قلب که گرم و خشک است، با اندامی چون مغز که سرد و تر است برابری می کند و مزاج اندامی چون کبد که گرم و تر است با اندامی چون استخوان که سرد و خشک است برابری می کند.چون مزاجهای اندام ها با یکدیگر برابری می کند، هر جسمی دارای مزاج معتدل است. اما نه اعتدال راستین، بلکه اعتدالی که جسم به آن صحت داشته باشد. باید دانست که هر اندامی دارای مزاج خاصی است و هر جسمی دارای مزاج و اعتدالی خاص است.

توجه اینکه در میان انسان های بی شمار که خدای تبارک و تعالی خلق کرده است، هرگز دو تن با یکدیگر همانند نیستند، مانند انسان هایی که از نظر شکل و قیافه مثل هم نمی باشند.

 

منبع: https://salemyab.com

  • سید مهدی مصطفوی گرجی
  • ۰
  • ۰

در مقاله قبل (طب سنتی -بخش۲- در شناخت منفعت علم طب- در شناخت مایه های چهار گانه- بخش ۲) با عناصر چهار گانه طبیعت آشنا شدیم. در این مقاله بررسی ارتباط این عناصر با مزاج های اصلی در طب سنتی را در پیش خواهم گرفت. با سالم یاب همراه باشید.

 

در برخی بافت های انسان چون استخوان، گوشت و پوست مایه خاکی بیشتر است و در خون و دیگر خلط ها چون صفرا و سودا و بلغم مایه آبی بیشتر است و در روح مایه هوایی بیشتر می باشد و در استخوان مایه خاکی بیشتر از گوشت است و در گوشت بیشتر از آن است که در مغز وجود دارد. آتش دشمن آب است، زیرا در گرمی و خشکی ضد اوست و همچنین دشمن هواست و هوا دشمن زمین است زیرا به گرمی و تری ضد اوست.

در هر یک از این مایه ها قوتی فعل کننده و قوتی فعل پذیر وجود دارد. هرگاه که گرمی در جسم انسان اثر کند، خشکی پدید آید و چون سردی اثر کند، تری به وجود می آید و سردی از تری زودتر شکل می گیرد که از خشکی، و علت آن است که مایه ها دشمن یکدیگرند و با هم می کوشند و روی یکدیگر اثر می گذارند و از یکدیگر اثر می پذیرند.

طب سنتی

 

مزاج هر بافتی، یعنی آمیزش هر بافتی متفاوت است و گرمی، سردی، گرانی، سبکی، نرمی، سختی و پیوستگی هر یک از گونه ای دیگر است. آدمی از نطفه پدر و مادر است و هر نطفه از خون پدید می آید و خون از غذا و غذا از نبات و حیوان تامین می شود. حیوان غذا را از گیاه می یابد و گیاه از آب و زمین می روید و این همه از عناصر چهارگانه اند. اثر هر عنصر در هر گیاه به اندازه دیگری است و هر گیاهی در هر اقلیمی و در هر جایی طبع و مزاج آب و زمین آن جایگاه دارد.

پس هر غذایی که از گیاهی گرفته می شود و هر خونی که از غذایی به وجود آید و هر نطفه ای از مرد و زن ایشان خیزد و هر تنی که از آن نطفه به وجود آید، هر یک بر طبعی و مزاجی  دیگر باشند. بدین سبب احوال و طبایع و مزاج های تن ها در خور مزاج پدر و مادر باشد. این مطالبی است که طبیب را از احوال جسمی مردم باخبر سازد.

  • سید مهدی مصطفوی گرجی
  • ۰
  • ۰

در مقاله قبل (طب سنتی-بخش۱- در شناخت منفعت علم طب قدیم- بخش ۱) با مقدمات طب سنتی و عناصر چهار گانه شامل آب، خاک، هوا و آتش آشنا شدیم. در این مقاله بحث را در حیطه طب سنتی ادامه خواهیم داد. با سالم یاب همراه باشید.

باید دانست که از  عناصر چهار گانه، دو عنصر سبک و دو عنصر سنگین اند. آتش و هوا سبک و آب و خاک سنگین هستند اما زمین(خاک) جسمی یکسان بوده، جایگاه وی فرود همه است. بدین سبب سنگین تر از همه است و طبع آن سرد و خشک می باشد و منفعت آن در این است که جسم را پایدار می کند. آب جسمی یکسان می باشد که زمین را احاطه کرده و به علت سبکی، جایگاه آن بالاتر از زمین قرار دارد.

طبع آب سرد و تر است و خاصیتش آن است که به آسانی پراکنده می شود و می توان آن را به آسانی در یک جا جمع کرد. آفریدگار تبارک و تعالی به حکمت و عنایت ازلی آب را با زمین بیامیخت تا خاک خشک به سبب آمیختگی با آب پذیرنده هر نهادی گردد.

طب سنتی (4)

 

هوا جسمی است یکسان و جایگاه آن از آب برتر و از آتش فرودتر می باشد و بدین سبب گفته اند که هوا سبک تر از آب است و سنگین تر از آتش و طبع او گرم و تر می باشد. منفعت هستی او آن است که هر چیزی را لطیف و سبک گرداند و گشادگی میان جزء های هر جسمی را پدید آورد.

آتش جسمی است  یکنواخت و سبک تر از همه و غایت سبکی او این است که طبع آن گرم و خشک بوده و منفعت او در هر جسمی آن است که همه چیزها در مجاورت آن پخته و رسیده شود و به قوت وی اجزای هوا در همه جسم ها گذر کند و غایت سردی به وسیله آن شکسته گردد و از طبیعت یکسان به طبیعت مرکب تبدیل شود. تمامی کائنات حاصل این چهار معنی می باشد و دانستیم که سردی زمین کمتر از سردی آب بوده و گرمی هوا کمتر از گرمی آتش است. این چهار مایه که یاد کرده شد، مایه نخستین نام دارد.

  • سید مهدی مصطفوی گرجی
  • ۰
  • ۰

در منفعت طب سنتی همین بس که این طب بر خلاف طب مدرن، به اعضای بدن و مشکلات آن به صورت یک کل واحد نگاه می کند. در این مقاله و مقاله های آینده،  با منفعت طب سنتی و عناصر چهار گانه آشنا خواهیم شد.

باید  دانست که جسم مردم ترکیبی از ماده و صورت است، ماده از عناصر چهار گانه یا (ارکان اربعه) تشکیل شده است که هر کدام با دیگری ناسازگار است. صورت همیشه نمی تواند عناصر را در حال صلح و پیوستگی نگاه دارد.

جسم همواره مواجه با هوا و سرما و گرماست و با آب و آتش و خاک و باد روبروست و ناچار غذاهای گوناگون می خورد و حرکت و سکون دارد و شادی و غم بر آن مستولی می گردد و این همه عللی هستند که در جسم موجب تغییر حالت می شوند.

علل تباه کننده که درون انسان است، جسم را دچار بیماری و ناراحتی می کند. پس چیزی که صورت را یاری دهد ضرورت دارد. آنچه از بیرون صورت را یاری می دهد تا قوت آن تمام تر باشد، علم طب است که ایزد تعالی به انسان ارزانی داشته است.

طب سنتی 2

در شناخت مایه های چهار گانه

باید دانست که جسم انسان و دیگر جانوران، همه از آتش، هوا، آب و خاک فراهم آمده و ماده همه هستی از این چهار عنصر است و آن ها را به عربی ارکان اربعه یا عناصر چهارگانه می گویند.

هر یک از این چهار عنصر دارای طبع خاصی است. به عنوان مثال چیزی را که مایه آتش در وی بیشتر باشد گرم و خشک می گویند. زیرا ذات آتش، گرم و در نهایت خشکی است، پس هر چیزی که این عنصر در آن بیشتر باشد چنین حالتی دارد. به  چیزهایی که مایه هوایی بیشتری داشته باشد، گرم و تر و به چیزهایی که مایه آبی بیشتری دارند سر و تر می گویند. همچنین به چیزهایی که مایه خاکی بیشتری دارند، سرد و خشک می گویند. هر چهار عنصر ضد یکدیگرند یعنی با یکدیگر ناسازگارند.

ایزد تعالی این چهار دشمن را با یکدیگر بیامیخت و میان ایشان صلحی نهاد و تا مدتی که معلوم اوست میان آن ها سازگاری پدید آورد و به سبب آن آمیختگی و سازگاری، در هیچ عنصر که آمیخته شده است، آن طبیعت یکسان نمانده است و قوت ها همه شکست شده است، چنان که هیچ کدام از این چهار مایه را به صورت جدا نمی توان یافت.

  • سید مهدی مصطفوی گرجی
  • ۰
  • ۰

طب سنتی صناعتی است که طبیب به وسیله آن حالات جسمی مردم و صحت و بیماری را بررسی می کند تا هنگام تندرستی آنان، سلامتی آنها را حفظ کند و چون بیمار گردند، به تدابیر درست سلامتی و تندرستی را به آان باز گرداند. موضوع علم طب سنتی ، حفظ تندرستی و پیشگیری از بیماری  و روش های حفظ تندرستی و دور کردن بیماری و بکار بردن چیزهای سودمند است و هرگاه پزشک بخواهد در شاخه علمی از طب ماهر شود، باید علائم سلامت انسان را بشناسد. با سالم یاب همراه باشید.

طب سنتی و مفاهیم پایه آن

طب سنتی و مفاهیم پایه آن

چیزهای طبیعی تن مردم چهارگونه است:

گونه نخست: چیزهایی است که جسم انسان را تشکیل می دهد و آن شش چیز است:

۱٫عناصر چهارگانه: یعنی آتش، هوا، آب و خاک که آنها را ارکان اربعه نیز می نامند.

۲٫بافت های بدن که هر کدام نام خاص خود را دارند مانند بافت استخوانی ، بافت ماهیچه ای ، بافت پوست  و غیره

اندامهای بدن از ترکیب بافت های مختلف به وجود آمده اند مانند پا که از بافت های استخوانی  ، ماهیچه ای و پوستی به وجود آمده است.

۳٫اخلاط مانند صفرا ، خون ، بلغم و سودا

۴٫ارواح چون روح حیوانی ، روح طبیعی و روح نفسانی

۵٫طبایع و مزاج ها که چهار چیز است

۶٫قوت ها مانند قوت های حس و حرکت و قوت های دیگر مانند جاذبه ، ماسکه ، مغیره ، نامیه مولده ، مصوره و دافعه

گونه دوم چهار چیز است:

۱٫حالت های جسمی مانند مزاج اصلی فرد که با آن به دنیا آمده است

۲٫حالت های شخص در طول سال های عمر

۳٫مزاج نرینگی و مادینگی

۴٫عادات و خوگرفتن با چیزها

گونه سوم: اثرات محیطی که بیرون از جسم است مانند حالات شهر ها و خانه ها

گونه چهارم: نشانه های تندرستی مزاج هر اندامی از اندام های یکسان و مزاج اخلاط و مزاج روح ها و قوت های اندام ها مانند قوت معده و جگر و غیر آن که همه اندام ها کارهای خویش را تمام و کمال انجام دهند.

آنچه بیان شد، چیزهای طبیعی بدن انسان بود. هرگاه یکی از این چیزها دگرگون شود و بر خلاف آنچه باید باشد، تغییر کند ، حال غیر طبیعی و نا تندرستی پدیدار می شود. هر کاری را سببی است و نزد طبیبان طب سنتی ، چیزی را سبب می گویند که بر اثر آن در جسم حالتی پدید آید بعضی از آنها سبب تندرستی و برخی سبب بیماری می شوند. این اسباب شش چیز هستند:

۱٫هوا

۲٫طعام ، نوشیدنی ها و داروها

۳٫خواب و بیداری

۴٫حرکت و سکون

۵٫استفراغ و احتقاق یعنی بیرون آمدن چیزی از تن یا حبس و  نگهداری آن در بدن مانند طبع که گاهی اجابت می کند یا زمانی نمی کند و مانند عرق که از تن بیرون آید یا نیاید.

۶٫اعراض نفسانی مانند ادی ، غم ، خشم و خشنودی و مانند آن.

این تمام چیزهایی ات که طبیب باید آنخا را بداند تا جزء علمی طب را کامل دانسته باشد. جزء علمی طب سنتی شامل دانش هایی است که طبیب باید بداند تا او را در نگاه داشتن تندرستی و دور کردن بیماری از هر شخصی یاری دهد. این دانش در مورد چیزهایی است که باید بدین منظور به کار بسته شود و مقدار و زمان و چگونگی آن ها را مشخص می کند. مقصود از علم طب آن وقت حاصل می شود که طبیب این علوم را دانسته باشد.

  • سید مهدی مصطفوی گرجی